تیر شه را به نظم بستودم


شکر کرد و به فخر سر بفراشت

آمد و بوسه داد سینهٔ من


رفت و پیکان به سینه در بگذاشت

من ندانم که این ودیعت را


سینه تا کی نگاه خواهد داشت